۱۳۸۹ بهمن ۵, سه‌شنبه

اعدام نه


فروغ هوشمند
سالهاست که ناقوس اعدام و طناب دار بر این سرزمین سایه سنگین و سیاهی افکنده است و امروز هیچ انسان شریفی از اجرای چنین حکمی در مورد کسانیکه تنها به دلیل اعتقاداتشان به این حکم محکوم شده اند دفاع نمیکند. اما شاید کسانی باشند که اجرای چنین احکامی را در مورد افرادی که متهم به انجام هر یک از معضلات و  ناهنجاریهای اجتماعی شده اند را بپذیرد و در واقع همیشه برای موجه کردن این مجازات قرون وسطایی که لایق زندگی انسان قرن بیست و یک نمی باشد به خشونت های رایج در جامعه متوسل میشوند و مواردی مثل قاچاق و قتل و خشونت علیه کودکان و تجاوز و ... هزاران معضل اجتماعی دیگر را دلیل به کار بردن چنین احکامی می شمارند.
در ریشه یابی علل رفتارهای ناهنجار اجتماعی و خشونت های رفتاری تحقیقات زیادی شده است و مقالات بسیاری نوشته شده است. اما از منظر نگاه هر فرد غیر متخصصی کاملا پیداست که در چنین جامعه ای که آمار کودکان کار و خیابان در آن رکورد می شکند و هیچ ارگانی مسولیتی در قبال زندگی و چگونگی زنده ماندن این کودکان ندارد، کودکانی که زیر دست و پای جامعه له میشوند و مورد آزار و ادیت قرار میگیرند و برای سیر کردن شکمشان و بدست آوردن اندکی پول در میان زباله ها سرگردانند، انتظار ناهنجاریهای رفتاری بسیار میرود. چه آینده ای را برای تنها همین بخش جامعه میتوان تصور کرد؟ چه تعداد از همین کودکان در پاسخ به خشونت هایی که در دوران کودکی بر سرشان آمده است در بزرگسالی میتوانند به رفتارهایی بسیار خشونت بار و مریض گونه دست زنند؟ و از میان همین بچه ها چه تعدای شان اسیر باندهای مواد مخدر و قاچاق میشوند؟ (چرا که سردمداران باندهای مافیایی قدرت در رفتن از مهلکه های مجازات را هم دارند.)

در جامعه ای که مناسبات مردسالار و خشن اجازه قتل را در برخی موارد برای مردان مجاز میشمارد و تحت نام ناموس هاله ای از خون را در جلو چشمان مردان جامعه نگه می دارد و از آنان قاتلانی بالقوه میسازد که میتوانند و مجازند به قتلهای ناموسی دست زنند و گاهی خود قربانی همین مناسبات میشوند. (همانند واقعه میدان کاج!) و هزاران پدیده مرگ باری که در جامعه امروز ما حکمفرماست در مجموع باعث میشود که خشونت و ناهنجاری اجتماعی و رفتاری در بالاترین حد خود به چشم آید و در واقع بزهکاران و متهمان جامعه ی ما خود قربانیان این جامعه و مناسبات حاکم بر آن هستند و با بر پا کردن طناب دار برای چنین افرادی جامعه قربانیان خودش را دوبار مجازات میکند؛ یک بار زمانی که زندگی انسانی را از آنها دریغ کرده است و بار دیگر زمانی که آنها را از طناب دار می آویزد .
بیشک در یک مناسبات انسانی و مدرن با از بین رفتن فقر و فلاکت و بی سر پناهی همه انسانها دیگر شاهد چنین خشونتهای مریض گونه نخواهیم بود. دیگر انسان قرن بیست و یک را نمیتوان به خشونت و جنایت بر علیه جنایت قانع کرد. اعدام، خشونت و جنایت محرز نهادینه شده است و باید تمامی مجازاتهای خشن و غیر انسانی از جامعه بر چیده شود. امروز به چشم دیدن چنین مجازاتهایی از دید هر انسان شریفی مورد انزجار و تنفر قرار میگیرد و از همین روست که فریادهای بسیاری برای از بین بردن این مجازات در سراسر دنیا بهم پیوسته است تا بار دیگر همه جهانیان را فرابخواند تا با همدیگر برای از بین بردن حکم اعدام فریاد بر آوریم.

هیچ نظری موجود نیست: