۱۳۸۹ تیر ۱۰, پنجشنبه

چرا ندا سمبل شد؟

در زمانی چشم به جهان گشود که او را به نام یک دختر می شناختند نه کودک یک انسان
از همان کودکی در بازیهایش رنج تبعیض آشکاری را که همه دختران در جامعه ما درک میکنند را با گوشت و پوست لمس میکرد از نوع پوشش در مهد های کودک تا تعیین نوع بازی

زمانی که با شوق و ذوق فراوان در مسیر آموختن دنیای نا شناخته ها قدم گذاشت و تحصیل را آغاز کرد به او میآموختند که نمیتوانی پوشش آزاد داشته باشی و هر چه خواستی بگویی یا هر جا خواستی بخند ی و هزار نباید دیگر
و مفاهیمی چون"تفکیک جنسیتی" را میآموخت  
هر چه بزگتر میشد درد  تحقیرو توهین و تبعیضی که بر شانه هایش سنگینی میکرد  بیشتر اورا به یک فریاد تبدیل میساخت 
او قوانین غیر انسانی و ضد زن را با گوشت و پوست لمس کرد که  زن را تنها برده ای در دست مردان به شمار می آور د
و همه اینها بغضی را در گلویش نهفته می کرد و بدنبال فرصتی  در مدرسه در دانشگاه در خیابان تا بتواند فریادش را بانگ بر دارد
و آن روز 30 خرداد بود که فضای فریاد به بلندای همه عمرش را یافته بود و او یک نفر نبود او یک ندا بود ندایی که از خشم یک نسل خبر میداد نسلی که سالهاست انسانیتش را فریاد میزند
وبا مرگش توانست  فریاد نسلش را به گوش همه انسانها در سراسر دنیا برساند
و با نگاهش امید را به قلب همه همراهانش نوید داد
او سمبل فریاد زنان  ایران شد تا تمام دنیا را خبر دار کند و و او ندا ی انسانیت شد
و این ندا  سمبل راهی است که برای احقاق حقوق انسانی از دست رفته مبارزه میکند
و این ندای زن  است

هیچ نظری موجود نیست: