۱۳۸۹ تیر ۱۰, پنجشنبه

سنگسار ممنوع

این از عنوانهایی است که براستی باید جامعه بشری را به لرزه بیاندازد.  چرا که سنگسار از شنیع ترین اعمالی است که بشر امروز شاهدش است. لحظه اي به ماجرا فكر كنيد. امروز در قرن ٢١ زميني را چال ميكنند و زني كه داستان زندگيش چيزي جز محروميت و تحقير دائمي نبوده است را در آن ميگذارند و آنقدر سنگ و آجر نثارش ميكنند، تا جانش را بگيرند. بله  اين داستان زندگي زن در اين جامعه است.


داستان زندگي انسانی است كه  به جرم زن بودن، از هر حق و حقوقي محروم است و هيچ اختياري بر سرنوشت خود ندارد. بنا بر چنين قوانيني اين پدر و برادر و همسر و خلاصه  مردان خانواده هستند
كه براي زن تصميم ميگيرند. جامعه از همان كودكي دختران و پسران را به راههاي مختلف از هم جدا ميكند و دختر به جرم دختر بودنش خيلي زود از كودكيش جدا ميشود.  در اينجا زن حق انتخاب همسر ندارد، حق طلاق ندارد، در صورت جدايي حق نگهداري از فرزندش را ندارد. ودر بهترین وضعیت برای فرار از شرایط بی همسری و مشکلات هزار گونه ای که با آن مواجه است، تن به ازدواج میدهد. ازدواجي كه در آن هرگز  معنی عشق را  حس نمی كند.  آنوقت بعد از همه اين محروميت وقتي او را در رابطه با مردي ديگر شكار ميكنند، حكمش سنگسار است و  تحت خشن ترین اعمال به مرگ محکومش میکنند. چه بسيار
زناني هستند كه حتي از همسران خود كتك ميخورند و مورد خشونت قرار ميگيرند و باز از نظر قانون كافيست كه شوهر نفقه اش را داده باشد، ديگر جايي براي اعتراض زن باقي نيست. اين داستان زندگي زنان بسياري است كه قرباني ميشوند، به دام باندهاي قاچاق و تن فروشي مي افتند. در زندگي اي سراپا خشونت و تجاوز و آزار و شكنجه حتي دست به قتل و كشتن ميزنند و باز بعنوان منشا فساد حكم اعدام ميگيرند و بهترين سالهاي زندگيشان را در اسارت بسر ميبرند. اين داستان زندگي زناني است كه بخاطر اينكه جدا شدن از شوهري كه دوستش ندارند، كار آساني نيست، هزار جور قيد و بند
خانوادگي و اجتماعي دست و پايشان را زنجير كرده است، براي بودن با فرزندانشان راهي ديگر در برابرشان نيست و وقتي با مردي ديگر دوست ميشوند، به جرم زنا زنداني و سنگسار ميشوند. بله اين داستان سنگسار است. به اين ترتيب در ميان هزار بی حقوقی دیگر،  قانون سنگسار به عنوان تهدیدو مجازاتی که اجازه کوچکترین تمرد را از زنان سلب میکند و با به اجرا گذاشتن آن به همه زنان خطاب میکند که حق سرپیچی از حریم قوانین ضد زن موجود را ندارید.  این از سیاه ترین کابوسهایی است که میتوان در قرن بیست و یک شاهد آن باشیم. سکینه محمدی يكي از اين زنان قرباني است. او پنج سال
است که در زندان است و محکوم به سنگسار میباشد و براستی در انتظار چنین حکمی بودن از صد بار مردن عذاب آورتر است. از همين جا شروع كنيم. نگذاريم سكينه اعدام شود. خواهان متوقف شدن تمامي احكام سنگسار و همه قوانين ضد زن شويم.

من ميخواهم بگويم  اينها همه در واقع داستان كشتن عشق و انسانيت در جامعه است. همه اين قوانين را آورده اند، تا جايي براي انسان و انسانيت نماند. تا بتوانند در زير آوار فروريختن حرمت انسانها كاخها را بسازند. و ٤ ميليون كودك كار و خيابان داشته باشيم. تا فقر و فلاكت و بدبختي دمار از روزگار همه در آورد. و خلاصه اينكه اين همان چيزيست كه امروز هر زن و مرد آزاديخواهي به آن معترض است و آزادي و برابري و زندگي اي شاد و انساني را طلب ميكند. و بهترست بگويم  اينها همه ، دردهايي است كه صداي من و شما را در آورده تا اين داستان را برروي كاغذ بياوريم و بگوييم
كه بايد كاري كرد. نگذاريم سكينه محمدي اعدام شود. سنگسار ممنوع!

هیچ نظری موجود نیست: